جملات مبهم و مرموز از کتاب پستوی شهر خیس بقلم شین براری
روزگاری رو میبینم که واسه خاطر امر به معروف و نهی از منکر و تشویق به رعایت و پیروی از شرعیات اسلام حوادث و اتفاقات و اقدام های عجیبی بوقوع بپیونده . یعنی بجای آنکه فرد مورد نظر تشویق و یا ترقیب به رعایت اصول و احکام دینی بشود با نتیجه ای بلعکس و وارونه مواجه شده و از دین زده و دور شود . بعنوان مثال ان روزی که دو صفر آید پیشروی چهارده هجر و شمس ، و روزشمار به ماه و ماه به فصول افتد و تقویم ها به دو نیم گردند ، ضعیفگان شیردل و نجیب و پاکدل این سرای مادری ، از سر جرم بی جرمی و از خاطر بی دلیلی و علتی از درد به خود پیچند آنگه که سفیر سربی بر تن شان رخنه کند ، تندرویان از اصل و نصب غافل ، همان غریبگان مهر به پیشانی از سرای نصف جهان ، بفتوایی گرد هم آیند و در ارابه گان آهنین ولی بی اسب ، تاخت و تازند در سرای شهر ، .
لطفا به تاریخ انتشار و اشتراک گذاری این مطلب توجه نمایید . اوایل بهار سال ۱۳۹۴
و هر زیبا رویی پری دخت و مهرو ببینند صفحه ۱۷۴
که از پیچش چادر و عبای عرب نشان دور است - نشانه رفته و ماشه ای لرزانند تا به یک لحظه سرب داغ ولی خرد و کوچک از هجوم بادی سرکش و وحشی شتابان بر قامتش گیرد و از درد بپیچد .
و به زمین افتد از رنج و درد و سرخ گردد سنگفرش
نقش بر سطح شهر گردد و نداند از کدامین غیب و از چه دلیل و جهت و در چه جنگ ناپیدا و از کدامین خشم گردیده ناکرده گنه جزا خورده و مجروح
خزان از مهر افتد که آب از آبان ریزد و آذر به غم نشیند مردم صفحه ۱۷۵
لیکن جمع کثیری از غم جشن ها گیرند در دل و پای کوبند بر زمینی سرد
بار سفر بنند ان پیر خردمند و فرزانه ..... اثر ممنوعه داستان بلند پستوی شهر خیس شین براری
peyVast Be in matlab dar sale 1400
🖇
پیوست پس از شش سال به این مطلب :
تشابه حوادث اخیر در سال ۱۴۰۰ یعنی اکنون و زمان پیوست این فونت رنگی به مطلبی که شش سال پیش بارگذاری گذاشته شده با حوادث رخ داده در اصفهان و شلیک با تفنگ بادی ساچمه ای به دختران بد حجاب توسط عوامل خودسر و متعصب و ناشناس که بنحوی جالب و تاسف ایز تعبیری از جملات اثر پستوی شهر خیس شهروز براری محسوب میگردد .